چهارشنبه چهاردهم اکتبر
نوشته زیر را که مال همان اوائل میباشد ندیده گرفته بودم ولی حالا بنظرم رسید که درست وقت آنست که دوباره سری بآن بزنیم. آخه آنهم دو سه هفته قبل از انتخابات نوشته شده بود!
(20 اکتبر 2008) یکی از موضوعاتی که در اینجا سالها و شاید قرنهاست مورد بحث و جدل میباشد سقط جنین است. خلاصه اش اینست که مسیحیانی که خیلی مذهبی هستند عقیده دارند که اینکار بر خلاف مذهب و حرف خداست در حالی که دیگران آنقدر تعصب ندارند و عملا برای خاطر مادر و جنین آنرا میپذیرند. این اختلاف عقیده گاهی تا حدی شدید و عمیق است که منجر به تلفاتی هم شده و میشود، مثلا وقتی که یک نفر از شدت تعصب بمبی به کلینیک سقط جنین پرتاب میکند.
تا سال 1973 قانونی کلی و ملی در مورد سقط جنین وجود نداشت و هر ایالتی قانون خودش را اجرا میکرد، و فکر میکنم اکثرشان سقط جنین را مجاز نمیدانستند مگر در موارد اضطراری. و به این علت بود که این عمل در خفا و زیرزمینی انجام و گاهی باعث مرگ و میر مادر میشد. تا بالاخره در آن سال دیوان عالی سقط جنین را بطور کلی قانونی اعلام کرد ولی شرط و شروطی هم گذاشت که جزئیات آنرا به عهده ایالات قرار داد.
همانطور که گفتم موضوع سقط جنین از آنهائی است که بویژه در موقع انتخابات به موضع گیریهای شدید و جنگ و جدلهای لفظی میانجامد. حزب جمهوری خواه که اکثر اعضای آن محافظه کار و در برگیرنده قشر متعصب مسیحیان نیز میشود طبیعتا تلاششان همیشه اینست که به کاندیدهای هم عقیده خودشان رای بدهند، ولی برای بعضیها این تعصب تا آنجا پیش میرود که موضوع سقط جنین تنها محک انتخابشان میشود. دموکراتها برعکس لیبرال هستند و حافظ آزادی سقط جنین. ولی استثنا هم فراوان پیدا میشود ...
حالا میبینیم که تاریخ دارد تکرار میشود. حتی بطور پیچیده تر و عمیقتر. آخه نه تنها جنگ و دعوای معمولی مربوط بانتخابات با شدیدترین نحوی برقرار است، همانطور که دیدیم فرستادن یک قاضی خیلی محافظه کار به دیوان عالی هم قوز بالاقوز شده. دو دستی گوشی را نگهدارید!